۱۳۹۰ شهریور ۲۸, دوشنبه

اهلی کردنِ ولایتِ فقیه



بلاخره بعد از 32 سال، صاحبانِ ولایت فقیه تصمیم گرفتند تا حیوانی را که وحشی بدنیا آورده بودند، اهلی اش کنند. امروز به رژیمی، اهلی و تربیت شده محتاج شده اند. حد فاصلِ بین «وحشی بودنِ» ولایت تا «اهلی کردنش»، ضعف و پاشنه آشیلِ جمهوری اسلامی و صاحبانش میباشد. چنین حد فاصلی، از سقوط رژیم مژده میدهد و مردم ایران زودتر از دیگران متوجه اش شده، بدلیل اینکه با میلیونها زن و مرد، بنیاد و «اصلِ ولایت» را نشانه گرفتند و «مرگ» را بر تمامیتش حک کردند. تلویزیون آمریکائی ان.بی.سی، خانم «اَن کُرری» را بعنوان خبرنگار به تهران فرستاد تا احمدی نژاد، پادوی ولایت را تربیت و اهلی کند. اگر هم تربیت و اهلی نشود، باید او را طوری به تصویر آورد تا غشائی از اهلی شدنِ او نمایان شود و یا اینکه قول داده باشد که هیچکس را دیگر گاز نمیگیرد. خانم «اَن» موضوعی را به عمد، کاملا بفراموشی سپرده، که حیوانها را از کودکی باید تربیت کرد و نه در سنِ هفتادِ خامنه ای. بنابرین راه طی شده تا تهران را باید« دست از پا درازتر» به مبدا برگردد. امکان ندارد که بیماری سرطانی را با عطر، ادکلن و ظاهر سازی نجات داد، از محالات میباشد. درندگی ولایت، راه به عقب ندارد. خانم مفسر، از میکروفن و دوربین بعنوان تازیانه برای تربیتِ حیوان درنده اش استفاده میکند، اما بدون مراعات به عرفِ روزنامه نگاری، حتما «تن»ش به «تنِ» مفسرین جمهوری اسلامی، بی بی سی و صدای آمریکا خورده است. بنا به این بی توجه ای، این روز را «یک روز با عنتری نژاد» عنوان میکند در حالیکه باید « یک روز در مقابل دوربین» نامگذاری میشد. زیرا، یک روزِ عنتری نژاد بدون دوربین، با قتل مردم بیگناه شروع و خاتمه میابد. خانم مفسر در نیمه روز به اوف، اوف میفتد، دقیقا موقعیکه از عنتری نژاد میپرسد شما خیلی کار میکنید؟ حیوانِ نیمه(بدلیل اینکه نیمه روز بود) تربیت شده نیز چنین پاسخ میدهد: «تازه ظهر شده و کجاشو دیدی». خانم «اَن» نیز میفرماید: اوف، اوف، اوف.

در پایان خبر، خانم«اَن» اشاره ای نکرد که آیا حیوانی را که در یکروز تربیت کرده است، قادر میباشد فضولات جامعه را جمع آوری و غورت دهد یا نه.

آقای اوریا خبرنگار افغانی گفته بود که رژیم ایران منزوی ترین رژیم دنیاست. آیا تلویزیون ان بی سی، بدلیل تودهنیهای آقای اوریا به ولی فقیه، قصد دارد آبروی رفته شده رژیم را بر گرداند؟ بگفتۀ آقای اوریا: فقط ارادۀ مردم ایران میتواند با ولایت فقیه تعینِ تکلیف بکند. و «اهلی» شدنی نیست.

حکم مردم ایران صادر شده است و بوزینه بازیهای ولی فقیه و مفسرانش به اندازه ارزنی، دردِ ناعلاجش را درمان نخواهد کرد. عنترها را میتوانند از هر جائی انتخاب کنند: ایران یا آمریکا. عنتر بازیهای دو طرفه، ارادۀ مردم را راسخ تر میکنند زیرا می بینند، راهی را که ولایت در پیش گرفته است بر خلافِ طبیعتش میباشد که طعم و معنای سقوطِ رژیم را میدهد. آیا سگی وجود دارد که بر خلاف طبیعتش به پرواز در آید؟ در نتیجه باید اذعان داشت که ولایت فقیه، فقط «دو راه» در پیش روی دارد. اول: اینکه بر اساسِ طبیعتش، با کشتارِ مردم بیگناه جلو رود که سقوطش حتمی است، در غیر اینصورت لزومی نداشت، نقشی غیر طبیعی در تلویزیون ان بی سی ایفا کند. دوم: اینکه بر خلافِ طبیعتش عمل کند که در اینصورت آزادی مردم ایران زودتر فرا میرسد.

آنروز در مقابل دوربین چنین شروع شد: ساعت 5 صبح، پادوی ولی فقیه با قلاده (دوربین) بر گردن در حالیکه دمش را تکان میداد، بدنبال استخوان دوان شد.

جمشید آشوغ 20.09.2011

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر