۱۳۹۱ تیر ۲۹, پنجشنبه

ویلپنت و محور «دمشق- تهران»


برگزاری جشن با شکوه مقاومت هر ساله هیجان انگیزتر و مستحکم تر است. این جشنِ شگفت انگیز نیز امسال در حالی بر گزار شد که منطقه خاورمیانه بطور کلی از لحاظ سیاسی تغییر یافته و دیگر هیچ اثری از قصۀ ژئو پلیتیک پیشین وجود ندارد. جشن ویلپنت در نوع خودش خارق العاده و بی سابقه است. نه، نه، بی سابقه نیست زیرا که هر ساله بوسیله برگزارکنندگانش انجام میگیرد. بی سابقه است برای جاهای دیگر، برای احزابِ دیگر که مطمئنا قادر نخواهند بود حتی در کشورهای خودشان به برگزاری چنین گرهمائیهائی در هر سال نائل شوند چه رسد در کشورِ ثالث. از یک سو «ویلپنت - شهر اشرف - کمپ لیبرتی» بر علیه ولایت فقیه، از سوی دیگر «دمشق – کوفی عنان – تهران» در جهت منافع ولایت فقیه قرار گرفته اند که تا به امروز فقط با صبر، شکیبائی، مبارزۀ قانونمند شورای ملی مقاومت و مجاهدین به عنوان ستون و محور اصلیِ چنین روندی، رشدِ مقاومت امکانپذیر شده است. مردم جهان و بخصوص دولتها در دورانی بسیار مشکل و بی تعادل قرار گرفته اند. کشورهای اروپائی جزء بازار «یورو» هر ساعت در انتظار شکست، روز را به شب میرسانند و در کشورهای عربی هر جائی شعله زبانه کشیده و باعث تغییر دولتها شده اند. در میان بحران و بی تعادلیِ جهانی، فقط یک نیرو است که راس ساعت 14.00 در روز شنبه جشن خود را بر گزار میکند و هیچگاه در اراده، عزم و جدیتشان خللی وارد نشده و هیچ تاخیری در انجامش صورت نمیگیرد: جشن مقاومت ایران. مطمئنا رزمندگان این شورا بر یک تئوری، آگاهی یافته و استوار شده اند: تئوری «آب و سرب». یعنی که اگر ولایت فقیه و تمامی دست نشاندگانش مانند «سرب» باشند، مبارزان مانند «آب» هستند و آنقدر بر بدنه او ضربه وارد میکنند تا بمرور زمان سائیده و سپس سوراخ شود. امروز، سوراخِ بزرگی که در محور «دمشق- تهران» بوجود آمده و در سرتاسر منطقه کشیده شده، آنقدر وسیع و پراکنده میباشد که کوفی عنان نیز قادر به وصله زدنش نیست. با گذشت هر دورِ عقربه های ساعت، احتیاج به اتحاد بزرگ ملی حول یک برنامه مشخص و با ثبات اجتناب ناپذیر است و تا به امروز هیچ برنامه و همبستگی بجز شورای ملی مقاومت رویت نداشته و عملکرد ندارد. باید به یاری مسعود رجوی شتافت. زیرا که بهترین فرد در دفاع از مقاومت مردمی بر علیه ولایت فقیه بوده و در این موضوع شکی نباید داشت. مقاومت سازمانیافته قادر است یک «نت» که بر علیه ولایت فقیه نباشد را در یک سمفونی بیابد. باید هماهنگی و همبستگی بزرگ را با ویلپنت انجام داد. تمامی نیروها هر کدام در جای خود باید ترس از ریسمان سیاه و سفید را کنار بگذارند و در چنین ائتلاف ملی شرکت جویند. اگر ارادۀ ملی توانسته است در عرض 33 سال، اژدهائی همچون ولایت فقیه با تمامی حامیان بین المللی اش را بی آینده سازد فقط بخاطر هویت و استواری همین ائتلاف است. بنابرین نیروهای سیاسی از آینده نباید ترس داشته باشند و بدانند که اگر حکومت آینده خیانت کند کمتر از ولایت فقیه عمر خواهد داشت. تمامی موضوعات در فلسفه نهفته شده است. بمحض اینکه فلسفۀ یک نیرو و یا سازمانی شکست بخورد هر چقدر نیز لشکر و زره داشته باشد قادر نخواهد بود از سقوط خویش جلوگیری کند زیرا که در مقابل خود، رشدِ فلسفۀ مبارزه را می بیند که همیشه جوان و پرتوان میماند. شورای ملی مقاومت شکافی عمیق در و بر حکومتهای بزرگ پیشین – دیکتاتور-بوجود آورده است که غیر قابل برگشت میباشند زیرا که این شورا در سرشت و سیرتش علاوه بر حملِ مقاومت امروز، حامل اعتبار برای آینده ایران حتی در مقابل نیروها و افراد درون خودش نیز میباشد. شورا، یک پیام انسانی و ملی را حمل میکند که نتیجه بدست آمده از تحقیرِ قرنها است که بر مردم ایران روا داشته اند. چرخهای این ائتلاف بزرگ سیاسی طوری در چرخش است که علاوه بر گذر از روی بدنۀ ولایت فقیه و متلاشی کردن او، باعث تولید انرژی و قدرتی است که مژده از بهتر شدن آینده را میدهد. آنها سرود آبادی و آبادانی سر داده اند. تا انقلاب 1357 همیشه جنبشها و قیامهای مردم ایران فقط «حس مبارزه» و «آرزوی آزادی» را در خود داشتند اما سپس به این دو عنصر اساسی و حیاتی «سازماندهی» نیز افزوده شده که جزء میراث ملی به حساب میاید و همیشه در وجدان «ملی» زنده خواهد بود و هیچگاه پاک نمیشود. فلسفه ولایت فقیه وقتی پا به ایران گذاشت فلسفه ای فسیلی بود و در سی خرداد سال 1360 شکست چنین فلسفه ای به مردم ابلاغ شد که تا به امروز احتیاج به سازماندهی داشته تا کلا نابود شود. برای روز بعد از ولایت فقیه نیز هیچ موضوعی مشخص نیست اما ملت ایران کوله باری بس غنی بر دوش دارند: حس مبارزه، آرزوی آزادی و سازماندهی. بنابرین اگر باز هم در آنروز احتیاج باشد کافیست بار دیگر به سمفونی زیر که در جمله ای آورده میشود گوش فرا داد.

«از مسعود رجوی در تهران: آزادی، ضرورتِ دوام انسان در مقامِ انسانه».

جمشید آشوغ 20.07.2012